به گزارش قدس آنلاین، به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، یوسفعلی میرشکاک، پژوهشگر و منتقد ادبی، در نشست درسگفتارهای خود پیرامون شاهنامهخوانی با تأکید بر اینکه انسان بهواسطه هویت، انسان است، گفت: شاهنامه، خداینامه و کلاً موالی قدیم ما و آنچه از قبل از ورود مدرنیته داشتهایم و باقی مانده است؛ حتی آثاری که مانند دیوان سوزنی سمرقندی نیز بهیک معنا، وجهی از هویت این قوم است.
وی با بیان اینکه "طی چند سال گذشته هیچ وقت خودم را سانسور نکرده و همواره بدون ممیزی سخن گفتهام"، افزود: انسانِ بدون هویت ایرانی کسی است که باوجود گرسنگی همسایهاش پولش را در جهت شرکت در کنسرت تتلو خرج میکند. اگر انسانِ ایرانی میتوانست هویتش را بازیابی کند، مشکلی پیش نمیآمد؛ چراکه اولینباری نیست که این قوم و سرزمین دچار مشکل اقتصادی و سیاسی و… شده است. هویت جمعی مردم ایران در گذشته باعث میشد قحطی محض پیش نیاید، مردم بهخاطر هویت مشخصشان که قومی و دینی بود، از بحرانهای بزرگ رد شدند.
این منتقد ادبی با توجه به بخشی از فراز و فرود تاریخ ایران ادامه داد: با وجود این درگیریها فشاری به مردم وارد نمیشد. هنگامی که غزنویان با سامانیان مشکل پیدا میکنند و درگیریهای زیادی شکل میگیرد باز قوم ایرانی بر مدار هویتشان میگردند. ایرانیان مقابل اعراب با تکیه بر چه منش و بینشی توانستند آنهمه سال در برابر فرهنگ مقابل مبارزه کنند؟ در تحویل قدرت از غزنویان به سلجوقیان اوضاع پریشانی وجود داشته است، اما مردم رد میشدند و حکومتها با هم درگیر بودند؛ یعنی مشکل، مشکلِ قدرت بوده است نه مردم.
میرشکاک خطاب به جوانان و با تأکید بر اینکه "از چشمانداز من مشکل امروز هویت است"، گفت: گذشتگان با عرب روبهرو بودند و امروز ما در برابر غرب هستیم. تا قبل مشروطه و مدرنیته هویت واحد داریم، اما سپس هویتمان دوپاره یا کلاً بیهویت میشود؛ یا برای اینکه از گزند مدرنیته در امان باشیم خودمان را بهصورت تصنعی به گذشته هزارساله و دههزارساله پرت میکنیم.
این شاعر به تشریح ویژگیهای تکنولوژی پرداخت و با بیان اینکه "تکنولوژی همواره انسان را بهسمت خاصی هدایت میکند که پیش از آنکه غرق آن شویم باید آگاه باشیم"، گفت: ما بهخاطر تکنولوژی است که مصرفکننده شدهایم. الآن به غرب «نه» میگوییم اما این فقط در گفتار است؛ چراکه در کردار هنوز نتوانستهایم «نه» بگوییم.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه ویرانی زبان به ویرانی هویت منجر میشود، ادامه داد: من با خودم قرار گذشتهام شاهنامه بگویم؛ چون شاعران گذشته حکیم بودند و کسی که با آن اُنس بگیرد، متوجه میشود چگونه حافظ، مولانا و خیام و هرکسی که چشمانداز خاصی دارد، از آن بیرون آمده است؛ عظمت این کتاب بهقدری است که ۱۴۰۰ سال اجازه نداده است این مردم فارسیزبان، زبان و فرهنگ خود را تغییر دهند.
وی گفت: باید بدانیم چهکسی هستیم، چراکه هر فرد از یکسری زیرساخت همچون عقل، عاطفه، خیال، زبان، حکمت و... شکل گرفته است که در او تجلی پیدا میکند. آن فرد ایرانی که در آمریکا زندگی میکند، نیز ایران و تهران را دوست دارد و اگر تیم فوتبال ایران با آمریکا بازی کند باز طرفدار ایران است و این ناخودآگاه است. غفلت از این ناخودآگاهی، ناخودآگاهی را مضاعف خواهد کرد و بخواهیم یا نخواهیم یک حادثه باید رخ دهد تا بفهمیم ایرانی هستیم یا نیستیم.
میرشکاک شعر «این وطن مصر و عراق و شام نیست/ این وطن، شهری است کان را نام نیست» را خواند و گفت: وطن ساحت وجودی توست. همه ایرانیان بهخاطر پیروزی تیم فوتبال ایران برابر آمریکا خوشحال شدند اما کسی نیست بپرسد چرا هویت ما فقط در فوتبال میجُنبد؛ درحالی که در اقتصاد، سیاست، هنر و اندیشه نیازمند هویت هستیم.
این منتقد بر لزوم بازیابی هویت تأکید کرد و گفت: باید بتوانیم در عین تمدن، مثل انسانِ ایرانیِ قرن ششم، قرن هفتم و قرن هشتم واجد هویتی باشیم که دین و قومیت در آن همسو باشند تا بر مشکلی همچون حمله مغول غلبه کنیم.
وی با اشاره به آیینهای عزاداری میان ایرانیان تصریح کرد: در ایرانیان شهیدانی همچون سیامک تا یزدگرد و سیاوش وجود دارد؛ قوم ایرانی برای سیاوش تعزیهای داشته است که هرساله برگزار میشده است. ایرانی ستودن دارد و سعی میکند مدام با جهان مُردگان در ارتباط باشد؛ لذا اگر کارکرد «شاهنامه» در جهان کنونی و مدرن امکان نداشته باشد یا شاهنامه را جوری نفهمیم که بهدرد زندگی و گرفتاریهای امروزمان بخورد، همان بهتر که هیچکاری به کار آن نداشته باشیم.
میرشکاک با انتقاد از اظهارنظر شفیعی کدکنی که معتقد است کارکرد اجتماعی شاهنامه از دست رفته است، با تأکید بر اینکه شاهنامه کارکرد اجتماعی دارد، گفت: کسی که هشت سال جنگ یا دو سال و دوماه آن را تجربه کرده است، داستان شاهنامه را میفهمد.
نظر شما